پروتکل شماره 19و20و21


::::antidevill::::

20

- امروز درباره مسائل مالى، كه من آنرا به پايان اين گزارش موكول كرده‏ام، و در عين حال بخش اعلاى برنامه ‏هاى‏مان را تشكيل مى‏دهد، صحبت مى‏كنم. قبل از اينكه وارد بحث شوم، خاطرنشان مى‏سازم كه يكبار اشاره ‏اى كردم و گفتم كه ما تمام فعاليتهايمان را با اعداد و ارقام نشان مى‏دهيم.

- هنگامى كه حكومت شاهنشاهى مستقل ما آغاز شد، از تحميل مالياتهاى سنگين بر دوش توده مردم پرهيز مى‏كنيم. اما چون دولت هزينه ‏هاى سنگين دارد، براى اداره امور به پول نياز داريم. به همين دليل براى ايجاد تعادل در اين زمينه بايد خيلى محتاطانه عمل كنيم.

- در نظام حكومتى ما، شاه قانوناً مالك همه اموال دولت است ( مى‏توان اين موضوع را به سادگى از قوه به فعل در آورد) و مى‏تواند به منظور به جريان انداختن پولها، تمام وجوه موجود را قانوناً ضبط كند. بدنبال اين اقدام مى‏توان با وضع ماليات تصاعدى بر دارائى، ديون را پرداخت كرد، بدون آنكه بر اثر وصول درصد معينى از دارائى مردم بعنوان ماليات، فشار يا زيانى بر افراد وارد شود. ثروتمندان بايد بدانند كه وظيفه آنان ايجاب مى‏كند كه قسمتى از دارائى خود را در اختيار دولت بگذارند. زيرا دولت مالكيت باقى ثروتشان را محترم شمرده و شرافتمندانه سود بردن آنها را تضمين مى‏كند. اينكه مى‏گويم شرافتمندانه منظورم اينست كه نظارت دولت بر دارائى، از غارت قانونى جلوگيرى مى‏كند.

- اصلاحات اجتماعى بايد از بالا صورت گيرد زيرا اصلاح اجتماعى، يكى از شرايط ضرورى برقرارى صلح است.

- تحميل ماليات بر مردم فقير، براى دولت خطراتى در بر دارد و به مثابه كاشتن بذر انقلاب است. كسى كه در شكار بدنبال صيد كوچك مى‏رود، صيد بزرگ را از دست مى‏دهد. صرف نظر از اين موضوع، اخذ ماليات از سرمايه ‏داران بزرگ مانع تراكم ثروت نزد افراد مى‏شود و ما تا امروز آن را عامل متعادل كننده و نگه دارنده غير يهوديان (مسائل مالى آنها) دانسته ‏ايم.

- ماليات تصاعدى به نسبت سرمايه، منبع درآمد عمده ‏اى براى دولت به شمار مى‏رود و به مراتب بهتر از ماليات كنونى است كه از افراد وصول مى‏شود. ما امروز وصول اينگونه ماليات را موجه مى‏دانيم زيرا مشكلا ت و تنگناهاى زيادى براى دولتهاى غير يهودى به وجود مى‏آورد.

- تأكيد پادشاه قوم ما بر آن خواهد بود كه تعادل اقتصادى و صلح، هر دو تضمين گردد. براى آنكه اين دو منظور برآورده شود، سرمايه ‏داران بايد بخشى از درآمد خود را به دولت واگذار كنند تا بدينسان چرخهاى ماشين دولت بخوبى و با اطمينان كامل به حركت درآيد. نيازهاى دولت بايد به وسيله كسانى برآورده شود كه اگر از ثروتشان چيزى برداشته شود، فشارى احساس نكنند.

- چنين اقدامى ( كمك سرمايه ‏داران به دولت) موجب مى‏شود كه نفرت فقير نسبت به ثروتمند زايل گردد. زيرا فقير مى‏بيند كه ثروتمند برقرار كننده صلح و رفاه است و نيز مى‏بيند كه ثروتمند بسيارى از نيازهاى دولت را از طريق كمك مالى برآورده مى‏كند.

- براى آنكه ماليات دهندگان وابسته به طبقه تحصيل كرده، از پرداخت مالياتهاى جديد احساس فشار و ناراحتى نكنند بايد حسابها را بطور دقيق به اطلاع آنها رساند تا بدانند كه وجوه پرداختى به چه مصارفى رسيده است. البته صورت حسابهاى مخارج دربار و ساير مؤسسات ادارى از اين قاعده مستثنى خواهد بود.

- كسى كه فرمانروائى مى‏كند، هيچگونه ثروت و اموالى نخواهد داشت. زيرا از سوئى مالك همه اموال و دارائى دولت است و از سوئى ديگر چنانچه ثروتى بياندوزد، خود را از ديگران متمايز ساخته است. به علاوه ماليكت فردى حاكم موجب اضمحلال و نابودى مالكيت عمومى مى‏گردد.

- البته خويشاوندان فرمانروا از اين قاعده مستثنى بوده و مى‏توانند اموال داشته باشند. اما كسانى كه از منابع مالى دولت استفاده مى‏كنند، بايد به صف خدمتگزاران دولت در آيند. در غير اين صورت بايد صرفاً از طريق كار، كسب مال كنند. داشتن قرابت با خانواده سلطنتى نبايد باعث حيف و ميل در اموال دولت گردد.

- كسانى كه اقدام به خريد چيزى مى‏كنند و يا ارثى از بستگان خود مى‏برند، مشمول پرداخت مالياتى تصاعدى به نام حق تمبر مى‏شوند. انتقال دارائى خواه به صورت نقدى باشد و خواه به صورت غير نقدى، بدون ارائه شواهدى دال بر پرداخت اين نوع ماليات -( انتقال به طريق ثبتى صورت مى‏گيرد) - مالك قبلى اموال را به پرداخت ماليات و بهره ماليات از لحظه انتقال تا كشف واقعه، مكلف مى‏كند. سند انتقال اموال كه نام، نام خانوادگى و محل سكونت مالك قديم و جديد در آن مندرج است، هر هفته بايد به اداره خزانه دارى محل ارائه گردد.

- اكنون مى‏توانيد تخمين بزنيد كه چه درآمد سرشارى از اين گونه ماليات‏ها را مى‏توان از كشورهاى غير يهودى وصول كرد.

- خزانه ‏دار دولت موظف است كه ذخاير مالى و نيز مبالغ مازاد بر ذخاير را كه بايد براى گردش وارد بازار شود، تعيين و تنظيم كند. به كمك اين گونه منابع مالى، دولت كارهاى عام ‏المنفعه انجام مى‏دهد و بدينسان منافع طبقه كارگر با منافع دولت و كسانى كه فرمانروائى مى‏كنند، پيوند مى‏خورد. به علاوه از اين وجوه نيز مبالغى براى كارهاى ابداعى و توليدى كنار گذاشته مى‏شود.

- به هيچ عنوان نبايد وجهى مازاد بر ذخاير بر آورده شده مورد نياز، در خزانه دولت راكد بماند. زيرا پول بايد در گردش باشد و راكد گذاشتن پول، ماشين دولت را به وضع اسف‏بارى از كار مى‏اندازد. به عبارت ديگر، گردش پول به مثابه عاملى است كه چرخهاى ماشين دولت را روان مى‏كند و از توقف آن جلوگيرى مى‏نمايد.

- استفاده از اوراق بهادار در امر معاوضه و پرداخت، خود موجب ركود گرديده است و نتيجه اين اوضاع و احوال امروزه به طور وضوح ديده مى‏شود.

- مؤسسه ‏اى به نام ديوان محاسبات تأسيس مى‏كنيم تا فرمانروا بتواند صورت حساب در آمدها و هزينه ‏هاى ممكلت را به استثناى حساب ماه جارى و ماه قبل از آن كه به ديوان محاسبات گزارش نشده ‏اند، در هر لحظه ‏اى كه بخواهد، ملاحظه كند.

- تنها كسى كه علاقه‏ اى به چپاول اموال دولت ندارد، مالك آن يعنى فرمانروا دولت است. به همين دليل نظارت شخص فرمانروا امكان هر گونه كسرى نامعقولى را از بين مى‏برد.

- تشريفات در بارى و پذيرفتن اشخاص كه موجب تلف شدن وقت گرانبهاى فرمانروا مى‏شوند، حذف خواهد شد تا وى وقت كافى براى نظارت و بررسى امور داشته باشد. بعلاوه قدرتش ميان فرصت ‏طلبانى كه بخاطر شكوه و جلالش او را احاطه كرده و صرفاً بمنافع خويش فكر مى‏كنند تا منافع ديگران، تجزيه و تقسيم نخواهد شد.

- با خارج كردن پول از گردش، غيريهوديان را با بحران اقتصادى مواجه نموده ‏ايم. به عبارت ديگر، سرمايه ‏ها و پولهاى فراوانى را كه متعلق به دولتهاى غيريهودى است، دچار ركود كرده ‏ايم. مثلاً سرمايه ‏هائى كه بابت اينگونه وامها پرداخت مى‏شود، بار مالى اين دولتها را سنگين كرده و در واقع دولتها برده اينگونه سرمايه‏ ها مى‏شوند. تمركز صنعت در دست عده معدودى از صاحبان صنايع، شيره جان ملتها و دولتها را مكيده است...

- در حال حاضر، انتشار پول بطور كلى با نيازهاى افراد متناسب نيست و احتياجات كارگران و كاركنان را جوابگو نمى‏باشد. لذا انتشار پول بايد با رشد جمعيت هماهنگ بوده و كودكان نيز از همان لحظه تولد، مصرف كننده پول به حساب آيند. انتشار پول يك مسأله مالى است كه بايد در سطح جهان مورد بررسى قرار گيرد.

- همانگونه كه آگاهيد، كشورهائى كه طلا را به عنوان پشتوانه پولشان پذيرفته ‏اند، با نابسامانى‏هائى مواجه هستند زيرا طلا نمى‏تواند نياز روز افزون به پول را ارضاء كند. البته ما تا آنجا كه توانسته ‏ايم طلا را از گردش خارج ساخته و آن را به سود خود برداشته‏ ايم.

- ما معتقديم كه بها و ارزش كار آدمى بايد به عنوان پشتوانه پول پذيرفته شود. خواه اين ارزش به صورت كاغذ عرضه گردد، و خواه به صورت چوب. براى آنكه انتشار اسكناس را با نيازهاى طبيعى افراد هماهنگ سازيم، بايد شمار افراد متولد شده را به جمعيت افزوده و ميزان مرگ و مير را از كل جمعيت كم كنيم.

- هر اداره ‏اى حساب‏هاى خاص خود را تنظيم مى‏كند.

- براى آنكه تأخيرى در پرداخت پول‏هاى مورد نياز دولت رخ ندهد، مبلغ و زمان پرداخت پولها طبق دستور فرمانروا مشخص خواهد شد. اين كار باعث مى‏شود كه وزارتخانه يا مؤسسه ‏اى به مؤسسات ديگر خسارات مالى وارد نكند.

- بودجه درآمدها و هزينه ‏ها به‏ گونه ‏اى در كنار هم تنظيم و عرضه مى‏گردد كه هيچگونه ابهامى در اين مورد وجود نداشته باشد.

- دگرگونى‏هائى كه ما در مؤسسات غيريهوديان ايجاد مى‏كنيم، بگونه ‏اى خواهد بود كه كسى متوجه خطر نمى‏شود. ما به دولتهاى غيريهودى خاطرنشان مى‏كنيم كه دولتهاى آنها بدليل بى‏نظمى، ابهام در امور مالى، احتياج به تحولاتى در اين زمينه دارند. نخستين بى‏نظمى و نابسامانى‏اى را كه ما به آنها يادآور مى‏شويم، تنظيم بودجه ‏هاى آنهاست كه سال به سال اقدام به تنظيم آن مى‏كنند.البته آنها نخست بودجه شش ماه اول سال را تنظيم مى‏كنند. سپس هزينه‏ هاى سه ماه بعد را برآورد مى‏نمايند و سرانجام به يك مكمل بودجه نياز پيدا مى‏كنند. سال بعد كه اقدام به تنظيم بودجه مى‏كنند،بودجه آنها 50 درصد بودجه سال قبل افزايش مى‏يابد و بدين‏سان بودجه آنها سال به سال اضافه مى‏شود و ديرى نمى‏پايد كه خزانه آنها خالى مى‏گردد و بهره ديونشان بطور ناگهانى ترقى مى‏كند و سرانجام دچار ورشكستگى مى‏شوند.

- كاملاً آگاهيد كه مقررات مالى و اقتصادى‏اى كه ما به غيريهوديان پيشنهاد مى‏كنيم، هرگز به وسيله خودمان اجراء نخواهد شد.

وام خارجى

- هر گونه وامى براى دولتها نوعى ضعف به بار مى‏آورد. قرضها، چون شمشير « داموكلس» بر روى سرفرمانروايان آويزانند. اينگونه فرمانروايان به جاى آنكه براى پرداخت ديون، مالياتهاى موقت از مردم بگيرند، دست تكدى خود را به سوى بانكداران ما دراز مى‏كنند. وامهاى خارجى چون زالو بر پيكر دولت مى‏چسبند و شروع به مكيدن خون مى‏كنند و سرانجام يا دولت را از پاى در مى‏آورند يا خود در اثر مكيدن خون فراوان از پيكر دولت كنده مى‏شوند. اما دولتها اينگونه زالوها را از تن خويش جدا نمى‏كنند. يعنى آنكه آنقدر به گرفتن وام ادامه مى‏دهند كه‏سرانجام در اثر از دست دادن خون فراوان آن هم بنا به خواست خود، از پاى در مى‏آيند.

- به راستى اصل و ماهيت وام، به ويژه وام خارجى چيست؟ وام خارجى مسأله ‏اى است كه به دولت مربوط مى‏شود و آن شامل سفته و سندى است كه وام گيرنده متعهد مى‏شود كه متناسب با سرمايه ( مبلغ وام)، درصد معينى به وام دهنده بهره بپردازد. ميزان بهره در طول 40 سال به دو برابر و در طول 60 سال به سه برابر كل سرمايه خواهد رسيد و آنچه كه در اين ميان به صورت پرداخت نشده باقى مى‏ماند، اصل سرمايه است.

- اينگونه محاسبات نشان مى‏دهند كه دولت با وضع مالياتهاى گوناگون، پولهاى مردم فقير را به منظور تسويه حساب با سرمايه ‏داران خارجى تلمبار كرده و به جاى آنكه اين گونه پولها را در جهت رفع نيازمندى‏هاى خود مصرف كند، بابت بهره وامهاى خارجى هدر مى‏دهد.

- تا زمانى كه وامهاى داخلى رايج بودند، غيريهوديان فقط پول فقرا را به جيب ثروتمندان مى‏ريختند اما از وقتى كه ما وامهاى خارجى را مرسوم ساختيم، ثروت ملتها به سوى صندوقهاى پولمان سرازير گشت و غير يهوديان شروع به پرداخت باج به ما كردند.

- سطحى فكر كردن فرمانروايان غيريهودى در زمينه مسائل مالى، رشوه‏ گيرى وزيران و آشنا نبودن مقامات مسئول با مسائل مالى، موجب گرديده ‏اند كه ممالك غيريهودى، زيربار ديون ما كه پرداخت آنها به سادگى مقدور نيست، بروند.

- ما پولهاى‏مان را راكد نمى‏گذاريم و نيز اوراق قرضه منتشر نمى‏كنيم مگر اوراقى كه بهره آنها يك درصد باشد. همچنين وام بهره ‏دار نمى‏گيريم و به رباخواران اجازه نمى‏دهيم كه چون زالو خون دولت را بمكند. ضمناً، اجازه انتشار و استفاده از اوراق را منحصراً به كمپانى‏هاى صنعتى مى‏دهيم زيرا اينگونه كمپانى‏ها از سود سرشارى كه عايدشان مى‏شود، بهره خريد اينگونه اوراق را بدون آنكه فشارى احساس كنند، مى‏توانند بپردازند ولى به عكس كمپانى‏ها، دولت، پولهائى را كه به عنوان قرض مى‏گيرد، به جاى معامله كردن و سود بردن، آنها را بلافاصله خرج مى‏كند.

- بجاى آنكه دولت از مؤسسات صنعتى وام بگيرد و بهره وام را بپردازد، منفعت اينگونه مؤسسات را به صورت وام دريافت مى‏نمايد و از راكد ماندن پول و سودجوئى نامطلوب، جلوگيرى مى‏كند.

- غيريهوديان بى‏آنكه بينديشند، از ما وام مى‏گيرند و به اين ترتيب، علاوه بر سرمايه، مبلغى هم به عنوان بهره وامها پرداخت مى‏كنند. اين عمل، عقب ‏ماندگى ذهن و كوتاهى فكر آنها را بوضوح نشان مى‏دهد. چه راهى ساده‏ تر از اين وجود دارد كه آنها پول مورد نياز دولت را از ملت بگيرند؟

- يكى از نشانه ‏هاى ذكاوت و هوش قوم برگزيده ما اين است كه مسأله وامها را به نحوى به غيريهوديان عرضه كرده ‏ايم كه آنها فكر مى‏كنند وام گرفتن امتيازات فراوانى برايشان در بردارد.

- هنگامى كه زمان موعود فرا رسيد، سيستم حسابداريمان را عرضه مى‏كنيم تا هر كسى بتواند در يك نگاه كوتاه، وضع، دقت و ابداعاتمان را در زمينه حسابدارى ملاحظه كند. البته اينگونه پيشرفتها معلول تجربياتى است كه ما روى دولتهاى غيريهودى به عمل آورده ‏ايم. اما هنگامى كه شاهنشاهى‏مان آغاز گشت، به آن دسته از سوء استفاده ‏هائى كه در زمان تسلطمان بر غيريهوديان رايج بوده، خاتمه مى‏دهيم.

- سيستم حسابدارى‏مان را به گونه ‏اى تحت كنترل و نظارت قرار مى‏دهيم كه از فرمانروا گرفته تا خدمتگزار جزء، هيچكدام نتوانند پس از اينكه برنامه كارها مشخص شد، در نحوه مصرف كمترين وجه از وجوه دولت، تغييرى ايجاد كنند.

- همانگونه كه گام نهادن بدون توشه در راهى نامعلوم، قهرمانان و نيمه خدايان را با شكست مواجه مى‏كند، حكومت كردن نيز بدون داشتن برنامه‏اى مشخص غير ممكن است.

- هنگامى كه فرمانروايان غيريهودى از ما مشورت مى‏خواهند، برنامه ‏هائى برايشان طرح مى‏كنيم كه بيشتر وقتشان صرف تشريفات دربارى، پذيرفتن نمايندگان و سرگرمى‏ها بشود و از اداره امور باز بمانند. بودجه ‏هاى تشريفات دربارى را عواملمان برايشان تنظيم مى‏كنند و به اميد اينكه در آينده وضع اقتصاديشان بهتر خواهد شد، آنها را راضى نگه مى‏دارند... چگونه اقتصادشان بهتر خواهد شد؟ از طريق مالياتهاى جديد؟ اين سؤالات براى آنها مطرح خواهد بود ولى اگر كسى حسابها و پروژه‏ هاى ما را بخواند نيازى به سوال كردن نخواهد داشت.

- شما اينك مى‏دانيد كه چگونه بى‏دقت بار آمده ‏اند و چگونه نابسامانى‏هاى ماليشان به اوج خود رسيده است و نيز چگونه صنعتشان دوام نخواهد آورد.

21

- مى‏خواهم به آنچه كه در آخرين جلسه به شما گزارش كردم، تفسير مفصلى پيرامون وامهاى داخلى اضافه كنم، درباره وامهاى خارجى چيزى نمى‏گويم زيرا دولت ما به علت تغذيه و استفاده از پولهاى كشورهاى غير يهودى، احتياجى به وام خارجى ندارد.

- پولهاى مازاد بر احتياج‏مان را به كشورهاى غيريهودى وام مى‏دهيم و با استفاده از رشوه خوارى مديران و اهمال و ندانم كارى فرمانروايان اينگونه ممالك، دوتاسه برابر پولهايمان را پس مى‏گيريم. آيا كسى مى‏تواند كه در حق ما چنين كند؟ از آنجا كه ما وام خارجى نمى‏گيريم، پاسخ منفى است. بنابراين من فقط بذكر جزئيات وامهاى داخلى مى‏پردازم.

- دولتهاى غيريهودى اعلام مى‏كنند كه مردم مى‏توانند از طريق خريد اوراق قرضه، به دولت وام بدهند. قيمت اينگونه اوراق هم در حدى خواهد بود كه همه قدرت خريد آنها را داشته باشند. به كسانى كه روزهاى اول براى خريد اقدام كنند، تخفيفهائى داده مى‏شود. اما روزهاى بعد قيمتها بطور مصنوعى بالا مى‏رود و دليل بالا رفتن قيمتها، تقاضا و هجوم بيش از حد مردم اعلام مى‏گردد. پس از چند روز دولتها اعلام مى‏كنند كه خزانه مملو از پول است و تقاضا براى خريد اوراق بيش از وام مورد نياز است. سرانجام دولتها به مردم مى‏گويند كه به سفته‏هائى كه از دولت خود دارند، بايد اعتماد كرد و رمز تمام قضايا در همين نكته آخر نهفته است.

- هنگامى‏كه به اصطلاح اجراى نمايش كمدى پايان يافت، دولتها در برابر وامهائى كه روز به روز بار آنها سنگينتر مى‏شود، قرار مى‏گيرند و ناگزير مى‏گردند كه براى پرداخت بهره اين گونه وامها، وامهاى جديدى دست و پا كنند. اما وامهاى جديد نه تنها صرف پرداخت وامهاى قديم نمى‏شود، بلكه به اصل وامهاى قبلى اضافه مى‏گردد. بعلاوه وقتى كه اعتبارات موجود مصرف شد، دولتها ناگزير مى‏شوند كه از طريق وضع مالياتهاى جديد، اقدام به پرداخت وامها كنند. در واقع اينگونه مالياتها وامى هستند كه وام ديگرى با آن پرداخت مى‏شود.

- پس از مدتى به دارندگان اوراق قرضه اعلام مى‏شود، در صورتى‏كه حاضر شوند بهره اوراق خريدارى شده را كاهش دهند، مى‏توانند اوراقشان را تبديل كنند. البته اينكار بدون رضايت وام دهندگان امكان پذير نيست. لذا، دولت به آنان پيشنهاد مى‏كند در صورت داشتن تمايل به اينكار، مى‏توانند پولهاى خود را دريافت كنند. حال اگر همه براى پس گرفتن پولهاى خود مراجعه كنند، دولت گرفتار و درمانده خواهد شد و قادر به پرداخت مبالغ پيشنهاد شده نخواهد گرديد.

خوشبختانه دولتمردان غيريهودى، چيزى درباره مسايل مالى نمى‏دانند و در معاوضه و مبادله سهل گيرند و به اميد سرمايه گذارى‏هاى جديد از بهره‏ هايشان چشم‏پوشى مى‏كنند.

- غيريهوديان كه امروزه از ما وام خارجى مى‏گيرند، نمى‏توانند اينگونه حيله ‏ها را عليه ما بكار ببرند. زيرا مى‏دانند كه اگر بخواهند در اين مورد اقدام بكنند، ما پولهايمان را پس مى‏گيريم.

- وقتى كه بين منافع مردم و حكام ممالك، وجه اشتراك و رابطه ‏اى وجود نداشته باشد، ورشكستگى اينگونه دولتها اجتناب ناپذير است.

- از شما خواهش مى‏كنم كه به اين نكته دقيقاً توجه كنيد: امروزه تمام قرضهاى داخلى، قرضهائى هستند كه موعد پرداخت آنها كم و بيش نزديك است و معمولاً اينگونه وامها را به قسمت پس ‏ازنداز بانكها و ذخيره پولى واريز مى‏كنند. حال اگر اين پولها براى مدتى طولانى در اختيار دولت باشند، دولت مى‏تواند با آنها بهره وامهاى خارجى را پرداخت كند و از سنگينى بار آنها بكاهد.

- اين اقدام بسيارى از به اصطلاح چكه ‏هاى خزانه ‏دارى دولتهاى غيريهودى را مى‏بندد.

- هنگامى كه به فرمانروائى جهان رسيديم، تمام اينگونه مقرارات را كه با منافع ما هماهنگ نباشند، از پيش پاى خويش برمى‏داريم و تراشه ‏ها و بقاياى آنها را پاك مى‏كنيم. حتى بازار سهام و بورس ‏بازى را از بين مى‏بريم و اجازه نمى‏دهيم كه نوسان قيمتها و ارزشهاى متغيرى كه روى كالاها گذاشته مى‏شوند، به شأن و پرستيژ قدرتمان لطمه ‏اى وارد كنند. طبق قانون بهاى هر چيزى را طورى تعيين مى‏كنيم كه نشان دهنده واقعى قيمت تمام شده آن چيز باشد و قيمت كالا بالا و پائين نرود.

- بجاى بازار سهام و بورس، مؤسسات اعتبارى وابسته به دولت تأسيس مى‏كنيم. هدف اينگونه مؤسسات آنست كه قيمت كالاهاى صنعتى را مطابق با خواست و نظر دولت تثبيت كنند. شما مى‏توانيد تصور كنيد كه چه قدرت عظيمى را ما مى‏توانيم بدينوسيله براى خود كسب كنيم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:,ساعت 16:0 توسط سرباز منتظر | |


Power By: LoxBlog.Com